وبلاگ شخصی میلاد کرامتلو

طراحی بازی

سلام
این وبلاگ برای به اشتراک گذاری آموخته های شخصیم در زمینه بازی سازی و طراحی بازی راه اندازی شده است .
بنده در حال حاضر در استودیوی بازی سازی دیاکوگیمز فعالم
آی دی تلگرام: MiladKeramatloo@

طبقه بندی موضوعی

نکته مهم:

توانایی های نوشته شده در ابتدای این مقاله رو از کتاب هنر طراحی بازی، کتاب لنزها که توسط خانم جس شل نوشته شده، انتخاب و ترجمه کردم.

 

یک طراح بازی موفق به چه توانایی هایی نیاز دارد؟

به طور مختصر، همه توانایی های پایین :

  • انیمیشن: بازی های مدرن امروزی پر از کاراکتر هایی هستند که باید با انیمیشن زنده شوند، دانستن محدودیت ها و توانایی های انیمیشن میتواند دریچه ای را برای طراحان بازی خلاق باز کند که تا به حال در جهان دیده نشده است.
  • انسان شناسی: شما میخواهید که مخاطبان خود را در محل زندگی خودشان تعلیم دهید، تلاش برای ترسیم خواسته های قلبی و روحی آنان؛ پس بازی شما باید این تمایلات را برآورده کند.
  • معماری: شما میخواهید چیزی فراتر از یک ساختمان بسازید، شما می خواهید شهر ها و جهان را بسازید، آشنایی با جهان معماری به معنی درک رابطه بین مردم و فضاها است که می تواند در خلق مکانها و جهان ها بسیار مفید باشد.
  • جرقه ذهنی: شما نیاز دارید که ایده را با یک ضربه آنی به مغز خود بسازید نه با هزار بار.
  • کسب وکار: بازی سازی یک صنعت است و شما میخواهید در نهایت ار این صنعت برای خود پول سازید، یادگیری علوم کسب وکار باعث می شود تا راحتتر بتوانید بازیهایی را که رویای تان است بسازید
  • ارتباط: شما نیاز دارید تا با مخاطبان خود در هر مکانی که هستند حرف بزنید و بدانید که هم تیمی هایتان، کاربرانتان ومخاطبانتان چه حس حقیقی را نسبت به شما دارند.
  • نوشتار خلاقانه: شما نیاز دارید تا کلماتی سراسر داستانی بنویسید، مردمی که در ان زندگی می کنند و تصمیم برای اینکه چه رویدادی قرار است در این جا بیفتد.
  • مهندسی: بازی های ویدئویی امروزی از تکنولوژی های پیچیده استفاده می کنند؛ طراحان بازی مستلزم دانستن محدودیت ها و قدرت این تکنولوژی ها هستند
  • تاریخ: بسیاری از بازی ها در مکان های تاریخی ساخته می شوند، حتی در محیط های فانتزی، تاریخ میتواند الهام بخشی بسیاری باشد.
  • مدیریت: در هر شرایطی یک تیم برای رسیدن به هدفی در کنار یکدیگر تلاش می کنند که احتمالاً نیاز به مدیریت دارند. طراحان بازی میتوانند در شرایطی که یک مدیر بد داشته باشند هم موفق شوند، یا به صورت پنهان "مدیریت از پایین" برای به اتمام رساندن کار.
  • ریاضیات: بازی ها پر از ریاضیات، احتمالات، تحلیل ریسک و سیستم پیچیده امتیازدهی هستند. یک طراح بازی متخصص نباید حراسی از کاوش در ریاضیات به صورت وقت به وقت داشته باشد.
  • موسیقی: موسیقی زبان روح است؛ بازی شما با مردم ارتباط برقرار میکند و آنها را تحت تاثیر قرار میدهد به شرط استفاده از موسیقی خوب.
  • روانشناسی: هدف شما این است که مردم را خوشحال کنید ، پس باید بدانید انسان چگونه فکر می کنند.
  • سخنرانی عمومی: شما به صورت متداول نیاز دارید تا ایده های خود را به هم گروهی های خود معرفی کنید تا بازخورد آنها را ببینید و گاهی وقت ها لازم است تا شما آنها را متقاعد کنید که ایده جدید شما را بسازند.
  • نوشتار فنی: شما نیاز به نوشتن سند طراحی بازی دارید که بسیار پیچیده است، پس باید در نوشتار فنی حرفه ای باشید.
  • هنرهای بصری: بازی ها مملو از اجزای گرافیکی هستند، شما باید به زبان گرافیکی مسلط باشید تا احساس خوبی را منتقل کنید.

والبته این توانایی ها بیشتر از این است؛ اینطور نیست؟ چه کسی میتواند در این تخصص ها خبره باشد؟ واقعیت این است که هیچ کس. اما بسیاری از این توانایی ها با هم کار میکنند. این یکی دیگر از دلایلی  است که طراح بازی باید در امید و ترس باشد. اما بدانید توانایی ای هست که همه را پوشش میدهد.

مهمترین توانایی

همه ویژگی های تاثیرگذار بالا، هم دور و هم نزدیک به مهمترین توانایی ها هستند. خیلی از مردم فکر می کنند که "خلاقیت" مهمترین ویژگی است اما این ویژگی شاید در رده دوم باشد، برخی می گویند از آنجایی که طراحی بازی در مورد تصمیم گیری است پس  "فکر در شرایط بحرانی" یا "منطق" مهمترین توانایی ها هستند، این توانایی ها مهم هستند اما نه به عنوان مهمترین.

برخی می گویند "ارتباط" چرا که دریچه ای برای شروع کار است.

"گوش دادن".

مهمترین توانایی برای یک طراح بازی گوش دادن است، طراح بازی باید به چیزهای بسیار زیادی گوش فرا دهد که در پنج گروه قابل دسته بندی است: تیم، مخاطب، بازی، مشتری و خود. شاید با خود بگویید غیر منطقی است؛ آیا اصلاً گوش دادن یک توانایی محسوب می شود؟ گوش دادن چه طور می تواند به ما کمک کند؟

گوش دادن، البته منظور از گوش دادن این نیست که بشنوید چه چیزی گفته می شود. منظور گوش دادن عمیق است، سرتاپا گوش دادن.

برای مثال، شما سر کار هستید و دوست خود رضا را میبینید.

شما می گویید: "سلام رضا، حالت خوبه؟"

رضا سرش را پایین می اندازد، اخمی می کند و تنش را به سمت پایین خم می کند ، بدون اینکه در چشم شما نگاه کند، آهسته می گوید: "خوبم فکر می کنم"، سپس خودش را جمع می کند و یک نفس عمیق می کشد و مصمم در چشمان شما نگاه می کند و با صدای رساتر می گوید: "آه البته که خوبم، شما حالت خوبه؟"

خب پس حال رضا چه طور است؟ گفت که "خوبم"، عالیه، حال رضا خوب است. اگر شما سطحی بشنوید این نتیجه را می گیرید. اما اگر عمیق تر بشنوید،  توجه بیشتری را در "زبان بدن" رضا صرف کنید، در عباراتی که صورت او به شما گفت زیرک باشید، تن صدا و حرکات او؛ شما ممکن است چیزی بسیار متفاوت بشنوید، چیزی شبیه به این:

 "در حقیقت من اصلاً خوب نیستم، من یک سری مشکلات دارم و فکر می کنم که می توانم آنها را با تو در میان بگذارم اما من این کار را نمیکنم تا زمانی که تو نوعی تعهد به من بدهی که واقعاً نسبت به مشکلاتی که دارم نگرانی، چرا که این یک مساله شخصی است. اگه تو نمیخوای که درگیر این مسئله بشی، از آنجا که من نمی خواهم تو به دردسر بیفتی، من فقط وانمود میکنم که همه چیز رو به راه است. "

همه حرف ها و جملات بالا درست از "من خوبم" رضا نتیجه گیری شد. اگر شما هم عمیق تر بشنوید این جملات را به واضحی صدای یک زنگ می شنودی و برای شما به روشنی یک روز است. این نوع شنیدن چیزی است که طراح بازی باید خود را متعهد به آن کند. روز و شب و در هر تصمیمی که می گیرد.

شما باید در آن واحد لیستی از چیز هایی که می شنوید را در ذهن خود بسازید.

عمیق شنیدن یکی از راه های فهم حقیقت است، شما باید هر کاری که یک بچه انجام می دهد را انجام دهید، بدون خودبینی نسبت به چیزی، همه چیز را مراعات کنید و مثل هرمن هسه بشنوید:

هرمن هسه:

"بشنوید با قلبی آرام، با صبر و با روح آزاد

بدون تعصب، بدون خواسته، بدون قضاوت و بدون ملامت."

بیل گیتس:

ناراضی ترین مشتریان شما، بهترین راه یادگیری شما هستند.

بیل گیتس در مورد چه چیزی حرف می زند؟ مشتری ناراضی کسی است که می گوید "ای کاش!"

ای کاش ها بهترین راه اختراع و ابداع هستند. قبل اختراع تلفن همراه، "ای کاش می توانستیم تلفن خود را هر جا که می خواهیم ببریم"، "ای کاش کامپیوتر ها قابل حمل می شدند"و.....

در مورد بازی:

"ای کاش بازی شما قابلیت بازی چند نفره را داشت"__"ای کاش بازی شما کمی سخت تر بود" __"ای کاش بازی شما کمی راحت تر بود"__"ای کاش بازی شما جهان آزاد بود"__"ای کاش معماهای بازی شما بیشتر بود"__ "ای کاش وسائل متنوع تری در بازی شما وجود داشت" __ "ای کاش در بازی شما سرعت کاراکتر بیشتر بود"__"ای کاش در بازی شما پرش کاراکتر بلند تر بود" __ "ای کاش" __"ای کاش" __و باز هم "ای کاش....".

سختی توانایی شنیدن این است که گاهی شما باید چیزی را بشنوید که گفته نمی شود! بعضی وقت ها لازم است نگاه و حرکات بدن را بشنوید.

نکته: در مقاله بعدی به توضیح کامل پنج نوع شندیدن پرداخته خواهد شد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۳۰
میلاد کرامتلو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی